هرگاه دانش انسان افزون شود، بر ادبش افزوده و بیم وی از پرودگارش، دوچندان شود . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 91 مرداد 26 , ساعت 10:10 عصر

کدام یک مسجد الاقصی واقعی است؟

            http://img.asrupload.ir/images/686Al_aqsa2.jpg

هروقت اسم مسجدالاقصی میاد یه ساختمون 8 ضلعی با گنبد زرد جلوی جلوی چشممون میاد، توی اکثر کتابا و سایتها، حتی سایتهای صهیونیستی هم این عکس به عنوان مسجدالاقصی قرار داده شده

 http://img.asrupload.ir/images/975upload_ALQUDS1.jpg

در حالیکه این عکس متعلق به مسجدیه به نام " مسجد صخره یا قبة الصخره یا مسجد قبه"  که در سال 68-71 هجری به منظور گرامیداشت معراج پیامبر ساخته شده( میگن صخره ای که پیامبر از روی اون به معراج رفت توی این مسجده) و مسجدالاقصی مسجد کوچکتر با گنبد سبز رنگیه که پشت اون قرار داره

http://img.asrupload.ir/images/831Al_Aqsa1.jpg

حالا چرا همیشه عکس اون مسجد 8 ضلعی ( یعنی همون قبة الصخره) رو جای مسجدالاقصی نشون میدن؟

http://img.asrupload.ir/images/479Al_Aqsa3.jpg

مسجدالاقصی همون مسجدیه که به اعتقاد صهیونیستا در محل معبد سلیمان ساخته شده و باید خراب بشه تا برای بار سوم معبد سلیمان در اون محل ساخته بشه تا مسیح ظهور کنه و غیربنی اسرائیل رو از بین ببره یا برده بنی اسرائیل کنه . خوب حالا فکر کنین همه مسجد صخره رو همون مسجدالاقصی بدونن ، طبق پیش بینی ها هم باید مسجدالاقصی حداکثر تا پایان سال 2007 تخریب بشه، اما اگه کسی ندونه مسجدالاقصی واقعی کدومه با خراب شدنش اتفاقی نمیفته! اگه هم حرفی بشه همه جا عکس زنده مسجد صخره رو نشون میدن و این موضوع رو رد میکنن... خب مردم نظاره گر هم تصدیق میکنن که شایعات کذب بوده و مسجدالاقصی سالمه! به همین راحتی!

دوستان لطفا اطلاع رسانی کنید

برگرفته از پیک نینوا


پنج شنبه 91 مرداد 26 , ساعت 7:2 عصر
از عبداللّه‏ بن عمر روایت شده که انبیا بیت‏المقدس را ساختند و در آن زیستند و یک وجب از آن نیست مگر اینکه پادشاهى بر آن سجده کرده باشد. مقاتل بن سلیمان نیز گفته هر وجب از آن، محل سجود انبیا و پیامبران بوده است.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش سرویس جهان اسلام «شیعه نیوز» به نقل از شبستان، مسجدالاقصى قبله اوّل مسلمین جهان و مرکز توجّه خاص عالم اسلام، از ابعاد گوناگونى حائز اهمیت و ارزش است، زیرا از یک سو بررسى تاریخ پر فراز و نشیب این مکان مقدس که افتخار پذیرایى قدوم مبارک انبیاى عظام را داشته است و محل صعود بزرگترین برگزیده خداوند حضرت محمد«صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» به معراج است، توجّه خاص و ویژه‏اى را به این مسجد و مکان مقدس مى‏طلبد و از سوى دیگر این مکان مقدس هم از نظر پیشینه تاریخى، مهّم و هم اکنون از جنبه سیاسى و اجتماعى نیز به دلیل تعرض نااهلان و دشمنان، اهمیت بیشترى یافته، باید مورد بررسى عمیق‏تر قرار گیرد.
 
شهر قدس از جایگاه بزرگى نزد مسلمانان، مسیحیان و یهودیان برخوردار است؛ که قدس زادگاه ادیان سه‏گانه بوده و بسیارى از پیامبران و انبیا در قدس به سر مى‏بردند یا به نحوى با آن در ارتباط بودند. این موضوع از حقایق تاریخى به شمار مى‏آید و داستان‏ها و روایت‏هاى متعددى درباره آن‏ها نقل شده و نمى‏توان آن را با ادلّه تاریخى اثبات کرد؛ از جمله مى‏توان به ارتباط حضرت ابراهیم، یعقوب، اسحاق، عیسى، یحیى، زکریا و صالح با بیت‏المقدس اشاره کرد. روایت‏ها و داستان‏هاى بسیارى درباره ارتباط میان قدس و خانه آدم و نوح و سام نقل شده است.
 
در روایتى آمده است که حضرت آدم علیه‏السلام در غارى بین قدس و مسجد حضرت ابراهیم به خاک سپرده شد. همچنین روایت شده که کشتى حضرت نوح پس از طى مسافتى بر بیت‏المقدس رسید و به اذن خداوند زبان گشود و گفت: اى نوح! این بیت‏المقدس و محل سکونت انبیا (و فرزندان تو) مى‏باشد و آمده است که سام بن نوح این منطقه را ساخته و بر آن حکومت کرد و به «ملکى صادق» ملقّب گشت.
از عبداللّه‏ بن عمر نیز روایت شده که انبیا بیت‏المقدس را ساختند و در آن زیستند و یک وجب از آن نیست مگر اینکه پادشاهى بر روى آن سجده کرده باشد و مقاتل بن سلیمان نیز گفته هر وجب از آن، محل سجود انبیا و پیامبران و فرشتگان بوده است. ایمان به پیامبران و رساله‏هاى آسمانى، از اصول عقیده اسلامى است.
 
دین اسلام براى تصدیق ادیان آسمانى پیش از خود آمد. در آیه 3 و 4 سوره آل‏عمران آمده است: « نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَـبَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ مِن قَبْلُ هُدىً لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ» و در آیه 13 سوره شورى نیز آمده « شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَى وَعِیسَى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلاَ تَتَفَرَّقُوا فِیهِ» با توجه به این آیات مى‏توان یکی از اماکن مقدس را مسجد الاقصی دانست. دومین مسجدى است که حضرت ابراهیم بعد از کعبه آن را ساخت. الاقصى یعنى دورتر و به‏معناى دور از مکه و مسجدالحرام است.
 
اما از نظر مسیحیان، پس از این‏که روم‏ها در اطراف مسجدالاقصى صلیبى را کشف کردند، در سال 335 به دستور ملکه هیلانا در همان مکان کلیسایى ساخته شد. آنان معتقدند این صلیب همان صلیبى است که حضرت عیسى علیه‏السلام با آن به‏دار آویخته شد و از مهم‏ترین اماکن مقدس آن‏ها به‏شمار مى‏آید و در کنار دیوار براق واقع است.
 
هیکل سلیمان نیز از جمله اماکن مقدس یهودیان به شمار مى‏رود و صهیونیست‏ها تا امروز آن هیکل را در ارتفاعات قدس و اطراف مسجدالاقصى جستجو مى‏کنند.
 
جایگاه مسجد الاقصى در قرآن و روایات
نخست باید به اولین آیه سوره اسراء که در آن، نام مسجدالاقصى ذکر شده است، اشاره کرد: «سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِالاَقْصَى الَّذى بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُریَهُ مِنْ ایاتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ».
براساس این آیه شریفه، مسجدالاقصى موضوع بحث و بررسى مفصل مفسرین قرآن قرار گرفته است؛ چون یکى از بزرگترین و مهمترین حوادث طول تاریخ از این مکان مقدس آغاز شده است، سفرى که تنها براى یک مسافر در طول تاریخ رخ داده است، مسافرى که به یُمن وجود او عالم آفریده شد. به همین جهت این مکان از ویژگى و خصوصیت خاصى در جهان برخوردار است که براى هیچ نقطه دیگر از عالم این
افتخار وجود ندارد.
اما از نظر روایات به جهت رعایت اختصار به تعداد معدودى اشاره مى‏شود:
1 . رسول خدا«صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» فرمود: «...اِنَّ الصَّلاةَ فى مَسْجِدى هذا اَفْضَلُ مِن اَلْفِ
صَلاةٍ فیما سِواهُ اِلاَّ الْمَسْجِدَ الْحَرام وَ الْمَسْجِدَالاَقْصى».
2 . اُم سلمه مى‏گوید: از پیامبر«صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» شنیدم:« مَن اَهَلَّ بِحَجَّةٍ اَوْ عُمْرَةٍ مِنَ الْمَسْجِدِ الاَقْصى اِلَى الْمَسْجِدِ الْحَرام غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».
3 . رسول خدا«صلى‏الله‏علیه‏و‏آله» فرمود: «لاتَشُّدُ الرَّحال اِلاّ اِلى ثَلاثَةِ مَساجِدٍ مَسْجِدِ الْحَرامِ وَ مَسْجِدِ الاَقْصى وَ مَسْجدِى هذا».
4 . امام باقر«علیه‏السلام» مى‏فرماید: «ثُمَّ المَساجِدُ مَعَ اِشْتِراکِها فى مُطْلَقِ الْفَضیلَةِ تَخْتَلِفُ بِحَسَبِ مِقْدارِها فَبَعْضُها اَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ فَمَسْجِدُالْحَرام اَفْضَلُ مِنْ غَیْرِهِ ... ثُمَّ مَسْجِدُالنَّبِىِّ ثُمَّ مَسْجِدُالاَقْصى...».
5 . ابوالمعالى مشرف روایت مى‏کند:« مَنْ حَجَّ وَ صَلّى فى مَسْجِدِ الْمَدینَةِ وَ مَسْجِدِ الاَقْصى فى عامٍ واحِد خَرَجَ مِن ذُنُوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّه».
از جمع بندى آیات و روایات و بررسى منابع روایى و تفسیرى این مطلب ثابت مى‏شود که اهمیت و منزلت این مسجد به گونه‏اى است که در برخى از موارد معادل مسجدالحرام ذکر گردیده و از همان درجه و اعتبار برخوردار شده است! علاوه بر این که مسجدالاقصى در دوران صدر اسلام، عنوان قبله اول مسلمین را داشته است از این رو از قداست و معنویت ویژه‏اى برخوردار است.
 
اکنون قدس، که قبله‏گاه سه دین بزرگ الهى است و جاى جاى آن یادآور خاطرات انبیاى بزرگ الهى، که براى سلامت و سعادت انسان‏ها مرارت‏ها کشیده‏اند، مى‏باشد، در زنجیره صهیونیسم گرفتار است و به جاى آنکه از این نقطه مشترک و مقدس متعلق به ادیان ابراهیمى در جهت نزدیکى و همدلى بهره گرفته شود، فرصت گفتگو و آرامش را از پیروان هر سه دین ستانده‏اند و با یکى دانستن صهیونیسم و یهود، موحدان جهان و یهودیان موحد را دل‏آزرده کرده‏اند؛ زیرا دین یهود را ابزارى براى تفرقه میان امت خدا و بهره‏گیرى مادى و چند روزه از دنیا ساخته‏اند.

پنج شنبه 91 مرداد 26 , ساعت 6:58 عصر
«مسجدالاقصی»، همان که گنبد سبز رنگ دارد و سال‌هاست به اشتباه نامش را به مسجد «قبه صخره» یا همان که گنبد طلایی دارد،عاریه داده‌اند. همان قبله‌ی نخست مسلمانان،مسجدی که از ابتدا تا حالا خار چشم برخی بوده و مدام دست‌خوش تغییر شده، همان که چند بار زلزله از پای درش آورده و دوباره بنا شده، همان که تصرف و غارت شده، آتش گرفته و درش به روی مسلمانان بسته شده؛ ولی با این همه همچنان در جنوب حرم شریف، زنده است.
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از ایسنا، حرم الشریف در قله‌ی کوه «موریا» واقع شده است و با هدف حفاظت از صخره‌ی مقدس نیز درست روی قله که سنگ معراج قرار دارد،«قبة الصخره» (همان مسجدی که دارای گنبد طلایی است و به اشتباه سال‌هاست مسجدالاقصی نامیده می‌شود) ساخته شد.

کوه «موریا» از قله به پایین دارای شیب بسیار تندی بوده است، بنابراین برای از بین بردن آثار شیب، «قبه الصخره» را روی سکویی بنا کردند. از این رو ساختمان مسجدالاقصی را نیز برای آن‌که کف مسجد سطح صافی داشته باشد و اثر شیب تند کوه در آن نمودار باشد، آن را در دو طبقه ساختند.

طبقه‌ی زیرین مسجدالاقصی، مسجدی روی 88 ستون مربعی شکل ساخته شده است که راه ورودی آن از ایوان مسجدالاقصی و با یک راه پله شروع می‌شود. این مسجد زیرزمینی در قسمت جنوبی نیز به وسیله‌ی دروازه‌ای به بیرون وصل می‌شود.

گفته می‌شود که این مسجد زیرزمینی نخستین بار پیش از اسلام به وسیله‌ی مسیحیان به عنوان کلیسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند که حضرت عیسی (علیه السلام) از این محل به آسمان صعود کرده است. همچنین گفته می‌شود در داخل راهرو، کنار دروازه‌ی این مسجد زیرزمینی به قرار اطلاع هنوز کتیبه‌هایی از دوران قبل از اسلام و نیز آثار تصرف صلیبیون بر دیوار آن دیده می‌شود.

روی مسجد زیرزمینی، ساختمان اصلی مسجدالاقصی احداث شده است.

ساختمان اولیه‌ی مسجدالاقصی که به دستور «ولیدبن عبدالملک» ساخته شده است، کوچک بود و به تدریج در قرن‌های بعد توسط سلاطین و حکام و سرداران اسلامی وسعت یافت و ساختمان‌های دیگری در اطراف آن احداث شد و با دادن تغییرات اساسی در معماری و نقشه و تزئینات آن و نوشتن خطوط عالی و کتیبه‌های زیبا و نصب ستون‌ها از بهترین سنگ‌های جهان، به صورت یکی از بهترین و مجلل ترین مساجد جهان درآمد.

این مسجد که روی ستون‌هایی از مرمرهای درخشان ساخته شده است،11 در ورودی دارد.

در قسمت جنوبی و وسط مسجد، یک گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن، محراب باشکوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین شده و کتیبه‏‌ای‏ دارد که نشان می‌دهد صلاح‏‌الدین در سال 583 هجری این محراب را بنا کرده است و در همین جا منبری وجود دارد که از بهترین چوب‌ها که در آن با عاج و صدف‏ منبت‏‌کاری شده و نهایت درجه‌ی حیرت‏انگیزی را برمی‌انگیزد، ساخته شده است.

از کتیبه‏‌ای که در این منبر‏ موجود است، معلوم می‌شود که این منبر در سال 564 هجری ساخته شده و شیشه‏‌های پنجره‏‌های بالای محراب آن متعلق به قرن 16 میلادی است. این منبر در سال 1996 در یک آتش‌سوزی از بین رفت.

سطح درونی این گنبد عظیم از طلای ناب است که وزن طلاهای به کار رفته در سقف، از ده‌ها کیلوگرم متجاوز است. بر کناره‌ی سقف گنبد و اطراف سر ستون‌ها و حاشیه محراب،آیاتی از قرآن کریم با بهترین خط نسخ عربی و کوفی که گاهی از طلای ناب و برجسته هستند دیده می‌شوند.

در کنار یکی از ستون‌های گنبد بزرگ،سکویی سنگی به ابعاد 2×3 متر روی چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقریبی سه متر قرار دارد که مؤذن، قاری قرآن و مکبر با یک پلکان مخصوص به آن‌جا می‌رود و مخصوصا روزهای جمعه برای ادای مراسم نماز جمعه،از روی آن سکو انجام وظیفه می‌کنند. کف مسجد که از سنگ و کاشی ساخته شده، با فرش‌های ایرانی مفروش است.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجدالاقصی از مسجدالحرام (مکه) و مسجدالنبی (مدینه) می‌فرمایند: «لاتشد الرحال الا الی ثلاث»، مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » (بار و بنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد الاقصی).

مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجدالاقصی و بیت‌المقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.

فتح بیت‌المقدس توسط مسلمانان در سال 638 میلادی،(15 هجری) روی داد. خلیفه‌ عمربن‌الخطاب با ورود مسالمت‌آمیز خود و از خلال امان‌نامه‌ای که به امان‌نامه عمری موسوم گشت،امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود.

پس از آن‌که خلیفه‌ی مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از «صفر نیوس» اسقف اعظم روم دریافت کرد به منطقه حرم شریف که در آن هنگام به ویرانه‌ای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت کرد و دستور پاکسازی کامل را داد. او همچنین دستور داد مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و «یزید بن ابی سفیان» را به ولایت این شهر گمارد و «عباده بن‌الصامت» را در مسند قضاوت نشاند.

بازسازی قبله‌ی نخست مسلمانان

خلفای آن دوره برای تثبیت و تحکیم نماد تمدن اسلامی در بیت‌المقدس به بازسازی منطقه مسجد الاقصی برآمدند.

این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبدالملک بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت که ساخت قبه‌الصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفه‌ی عبدالملک و ساخت مسجدالاقصی و دارالعماره، درها و آثار عدیده دیگری را شامل شد.

ساختمان اولیه مسجد پس از ورود مسلمانان به فلسطین در سال‌های 709 تا 715 میلادی به دستور ولیدبن عبدالملک مروان خلیفه اموی بنا شد که قسمتی از همان ساختمان به شکل ستون‌های بسیار بزرگ که به خوبی از سایر ستون‌ها و قسمت‌های بنای مجلل مسجد مشخص است، هنوز وجود دارد.

مشهور است که خراج هفت سال مملکت مصر برای احداث بنای قبه الصخره و مسجدالاقصی هزینه شده است.

زلزله‌ای که در سال 746 میلادی روی داد به ساختمان مسجد صدمه‌ی زیادی وارد کرد که به دستور المنصور خلیفه‌ی وقت عباسی تعمیر شد، چندی بعد برای دومین بار زلزله‌ای ساختمان مسجد را لرزاند که این بار به دستور المهدی خلیفه‌ی عباسی تجدید بنا شد.

خلفای عباسی به رغم انجام مرمت‌های متعدد به ویژه بازسازی قبه‌الصخره در عهد خلیفه عباسی «مأمون» و نیز بازسازی مسجدالاقصی در دوره زمامداری «مهدی»، در حد توان از عمارت مسجدالاقصی محافظت کردند. به نظر می‌رسد خلفای عباسی توانسته‌اند این کار را بدون آن‌که تغییر محسوسی در شکل و شمایل و معماری اموی‌ها ایجاد کنند به انجام برسانند.

خلفای فاطمی نیز مانند عباسی‌ها با انجام بازسازی‌هایی روی قبه الصخره و مسجدالاقصی را مرمت کردند. عبدالدهر یکی از حکام فاطمیون مصر در سال‌های 1034 تا 1036 میلادی ضمن انجام تعمیرات در بنای مسجدالاقصی، حصار شهر بیت‌المقدس را که در قسمت‌های جنوبی و شرقی آن بر اثر زلزله خراب شده بود، تعمیر کرد و آن‌ها را به ساختمان مسجد اتصال داد.

این صبغه‌ی معماری مسجدالاقصی در عهد «ایوبی‌»ها رشد و گسترش یافت، به طوری‌که ایوبی‌ها پس از آزادی و پاکسازی مسجدالاقصی از لوث صلیبی‌هایی که به آن آسیب رسانده و ظاهرش را تغییر داده بودند، مسجد را به وضعیت پیش از تهاجم صلیبی‌ها در آورد و ضمن انجام مرمت‌هایی، پاره‌ای تأسیسات را در آن به وجود آوردند. این اقدامات جهشی در تحول معماری به حساب آمد.

مملوکیان نیز در اظهار و نمایاندن چهره‌ی معماری اسلامی مسجد مبارک الاقصی سهیم بودند و دومین جهش در رشد و پیشرفت معماری به‌دست آن‌ها صورت گرفت و در واقع متمم طرح‌های اموی‌ها بود و در این دوره چهره معماری حرم شریف که بیانگر اسلامیت مسجد مبارک‌الاقصی در طول این دوران‌ها است، تکمیل شد.

مملوکیان علاوه بر احداث راهروها، مدارس دینی،مناره‌ها و درها،نسبت به مرمت گنبدها، سقاخانه‌ها، نیمکت‌ها،محراب‌های کنونی و منتشره در صحن حرم شریف اقدام کردند.

هم زمان با شکل‌گیری معماری مسجدالاقصی،جایگاه دینی آن نزد مسلمانان که از قرآن کریم و احادیث شریف نشأت گرفته است، تبلور و عینیت یافت. یقیناً اگر این جایگاه نبود، قدس امروزه شاهد این معماری و آبادانی در مسجدالاقصی نبود .

در بین همه‌ی کسانی که برای نوسازی و توسعه و تزئینات مسجد همت گمارده‌اند بیش از همه نام و آثار صلاح‌الدین ایوبی به چشم می‌خورد.

تصرف مسجدالاقصی به دست صلیبی‌ها

در سال 1099 میلادی که شهر بیت‌المقدس در جنگ صلیبی به دست مسیحیان افتاد، آن‌ها به حرم وارد شدند و سردار روم قسمت غربی ساختمان مسجد را به قصر اختصاصی خود تبدیل کرد. در سال 1118 میلادی مسیحیان مسجدالاقصی را قرارگاه نگهبانان خود کرد و آن را به نام کاخ سلیمان نامیدند. علاوه‌ بر آن قسمتی از مسجد را نیز محل انبار وسائل و لوازم خود کردند و در اطراف مسجدالاقصی ساختمان‌های زیادی برای انبار و اسلحه‌خانه‌های خود بنا کردند.

مسیحیان صلیبی در تصرف بیت‌المقدس و ورود به حرم شریف و تجاوز به ساحت مسجدالاقصی،این قدیمی‌ترین زیارتگاه پیروان ادیان توحیدی جهان، چنان فجایعی از قتل و آدمکشی و غارت به بار آوردند که در جزو آثار ننگین تاریخ ثبت شده است.

«مسجد دورتر»

مسجدالاقصی

نام مسجدالاقصی از آیه‌ی اول سوره‌ی مبارکه‌ی اسراء (بنی اسرائیل) گرفته شده است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَه ...»

ترجمه‌ی تحت‌اللفظی مسجدالاقصی،«مسجد دورتر» است. بیشتر مفسران گفته‌اند منظور از آن، مسجدی است که در حوزه‌ی عبادتگاه بیت‌المقدس ساخته شده است.

ملاحسین کاشفی از مفسران قرآن نیز در تفسیر این لغت می‌گوید:«مسجد دورتر از اهل مکه».

با دقت در این کلام چنین برمی‌آید که اقصی را به معنی دورتر با مستتر شدن جمله‌ی (از اهل مکه) در نظر گرفته است. البته با توجه به مقیاس حرکت وسایل نقلیه و معیار مسافت‌های آن زمان و محدود بودن تعداد مساجد روی زمین،در حقیقت مسجد بیت‌المقدس دورترین مسجد نسبت به مسجدالحرام(درمکه) بوده است، به شرحی که ابوبکر عتیق نیشابوری در حدیث معراج می‌گوید،طی کردن مسافت بین مکه و بیت‌المقدس در آن زمان یک ماه به طول می‌انجامید.

نظریه‌ی دیگر در وجه تسمیه مسجدالاقصی به بیان قرآن از توجه به جنبه‌ی ترکیب نحوی آیه است: چرا در آیه‌ی مبارکه، کلمات «المسجد» و «الاقصی» هر دو با «ال» ذکر شده‌اند؟ اگر «ال» را در مسجد، «الِ» معرفه و تعریف بگیریم اینطور نتیجه گرفته خواهد شد که این مسجد قبلا در قرآن مورد گفت‌وگو قرار گرفته و از نظر گوینده یا شنونده و به طور کلی در میان مردم در زمان نزول قرآن معروف بوده است و کلمه‌ی مسجد گرچه لغت عربی است؛ولی چون قبل از اسلام متداول نبوده، بنابراین به همان معنی عام خود یعنی سجده‌گاه معهود تلقی می‌شود و می‌دانیم که در صدر اسلام و در زمان نزول این آیه چنین محل سجده و عبادتی دور از مسجدالحرام که در میان مردم آن زمان معروف و شناخته شده بود همان عبادتگاه بیت‌المقدس بوده است.

علاوه‌بر این قابل توجه است در حالی‌ که در نقاط دیگر قرآن در یک بیان عام از این محل با کلمه‌ی «مقدس» تعبیر و یاد شده است؛ ولی در اینجا با لغت خاصی که حاکی از یک بعد مکانی است توصیف و بیان شده است.

به هر حال آنچه امروز به طور عینی به نام مسجدالاقصی مشهود است مسجدی است که در شهر بیت‌المقدس و در جنوب حرم شریف واقع است که البته در بیان قرآن و حتی دربیان مردمان،منظور از مسجدالاقصی تنها ساختمان اصلی مسجد نیست بلکه منظور حتا صحن حرم‌الشریف و مجموعه‌ی اماکن مقدسه واقع در آن نیز است.

همسایگان مسجدالاقصی

مسجدالاقصی که در گوشه‌ای از حرم شریف قرار دارد، همسایگانی، چون مسجدالابیض(مسجد سفید) یا مسجد زنان،موزه‌ی اسلامی و همچنین یک مناره‌ی بلند و باشکوه نیز دارد. موزه‌ی اسلامی و مسجد زنان وصل به دیوار جنوبی و غربی حصار حرم شریف واقع شده‌اند و در شمال موزه‌ی باب المغاربه (دروازه ی غربی) تعبیه شده است.

در سمت شرقی مسجدالاقصی و وصل به آن،ساختمان‌های ضمیمه به اسامی محراب زکریا،مسجد چهل شهید و مسجد عمر شاخته شده‌اند که همه‌ی آن‌ها با طاق نما و در مخصوص به داخل مسجدالاقصی راه دارند. مسجد عمر از همه‌ی آن‌ها بزرگتر است.

و اما قبة صخره...

این همان مسجدی است که گنبد طلایی دارد و سال‌هاست در تمام تصاویر تلویزیونی،پوسترها،کتاب‌ها و عکس‌ها و حتا خبرها هم به نام مسجدالاقصی شناخته می‌شود که البته اصلا مکان بی‌ارزشی نیست، ولی آن مسجدالاقصی است که قبله‌ی نخست مسلمانان به شمار می‌آید نه این مشجد که گنبدی بزرگ و طلایی دارد.

مسجد صخره روی کوه موریا ساخته شد که به نقل از تورات؛«خداوند ابراهیم را امر بر قربانی کردن اسحاق بر این صخره نموده است.»

معروف است در شب معراج،حضرت‏ محمد (صلی الله علیه و آله) از روی این صخره به معراج رفتند.

طول صخره از شمال به جنوب 5/17 متر و عرض آن از مشرق به مغرب 13 متر و ارتفاع آن یک تا دو متر است. گنبد طلایی نیز درست روی صخره قرار گرفته است. در صحن صخره، هشت چاه وجود دارد .بنای قبة نیز توسط عبدالملک بن مروان در سال 691 میلادی ساخته شد.

در سال 1099 میلادی صلیبی‌ها این مسجد را به کلیسا تبدیل کردند و روی صخره،جایگاه قربانی کردن قرار دادند؛اما صلاح‌الدین‏ ایوبی پس از فتح بیت‌المقدس آثار صلیبیون را از بین برد و گنبد را تزیین کرد و دیوارها را با سنگ مرمر پوشاند.

قبة صخره را بنایی از نظر سبک معماری،نقشه و ساختمان از معدود بناهای بی‌نظیر جهان می‌دانند چرا که روی روی سکویی ذوذنقه‌ای شکل واقع شده است.

دوشنبه 91 مرداد 23 , ساعت 5:49 عصر

عید فطر یکى از دو عید بزرگ در سنت اسلامى است که درباره آن احادیث و روایات بیشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار که ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشامیدن و بسیارى از کارهاى مباح دیگر امتناع ورزیده اند، اکنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستین روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند مى‏طلبند، اجر و پاداشى که خود خداوند به آنان وعده داده است.

امیر المؤمنین(ع) در خطبه عید فطر مى‏فرماید:

«الا و ان المضمار الیوم و السباق غدا الا و ان السبقة الجنة و الغایة النار». (1)

دنیا محل مسابقه است و آخرت زمان اجر گرفتن، بهشت جایزه برندگان این مسابقه و جهنم جزاى بازندگان است. در روایتى از فرزند گرامیش چنین آمده است:

«مر الحسن (ع) فى یوم فطر بقوم یلعبون و یضحکون فوقف على رؤوسهم، فقال: ان الله جعل شهر رمضان مضمارا لخلقه، فیستبقون فیه بطاعته الى مرضاته، فسبق قوم ففازوا، و قصر آخرون فخابوا، فالعجب کل العجب من ضاحک لاعب فی الیوم الذی یثاب فیه المحسنون و یخسر فیه المبطلون و ایم الله لو کشف الغطاء لعلموا ان المحسن مشغول باحسانه و المسى‏ء مشغول باسائته. ثم مضى‏». (2)

در این حدیث، امام حسن (ع) انجام اعمال عبادى در ماه مبارک رمضان را، تشبیه به مسابقه بین افراد نموده‏اند و عید فطر را زمان اخذ جوایز برندگان آن مى‏دانند.

لذا حضرت على (ع) در ویژگى‏هاى عید فطر مى‏فرمایند:

1- روزى که نیکوکاران ثواب مى‏برند.

«هذا یوم یثاب فیه المحسنون‏».

2- روزى که گنهکاران زیان مى‏بینند.

«و خسر فیه المبطلون‏»

3- شبیه‏ترین روز به روز قیامت است.

«اشبه بیوم قیامکم‏».

چون در قیامت عده‏اى که زیان کارند، تاسف مى‏خورند و غضبناک مى‏گردند و عده‏اى که نیکوکارند رستگار و متنعم به نعمتهاى الهى مى‏شوند.

4- روز عبرت گرفتن.

«فاذکروا بخروجکم‏»

وقتى از منازلتان براى خواندن نماز عید خارج مى‏شوید، به یاد آورید زمانى را که از منزل بدن خود خارج خواهید شد و سوى خداى خود خواهید رفت.

«من الاجداث الى ربکم‏»

وقتى در جایگاه نماز خود مى‏ایستید به یاد آورید زمانى را که در محضر عدل الهى مى‏ایستید و از شما حسابرسى مى‏کنند.

«و اذکروا وقوفکم بین یدى ربکم‏»

وقتى از نماز به منازلتان بر مى‏گردید به یاد آورید زمانى را که به منازل خود در بهشت‏خواهید رفت.

«و اذکروا منازلکم فى الجنة‏»

5- روز بشارت غفران و بخشش الهى.

«ابشروا عباد الله فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم‏».

پى‏نوشت‏ها:

1) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 516.

2) تحف العقول، ص 170.

 


چهارشنبه 91 مرداد 11 , ساعت 4:31 عصر

 

مهمترین عواملی که باعث کاهش ارزش روزه می شوند عبارت اند از:

 


1. افکار ناپسند

روزه ظاهرى همان خوددارى ارادى و مطیعانه از خوردن اغذیه است ، ولى روزه نفس ، عبارت است از: خوددارى حواس پنجگانه از افعال ناستوده و خوددارى دل از نیت هاى پلید.

 

قلب انسان روزه دار باید همسو با خود صائم باشد؛ آدم روزه دار از بسیارى از کارها خوددارى مى کند؛ قلب او هم باید به خاطر حفظ حریم روزه از افکار آلوده و عصیان آمیز پرهیز و اجتناب نماید و هر گونه افکار ناپسند را از سر خود بیرون کند. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود: روزه قلب از اندیشه روى آوردن به گناه از روزه شکم از خوردن غذا برتر است . (1)

 

همچنین آن حضرت (علیه‌السلام) فرمود: روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شکم است .(2)

 


2. لقمه ناپاک و اثر آن

روزه باید با لقمه پاک و بدور از هر گونه شبهه گرفته شود، بنابراین چنانچه انسان بدون توجه و رعایت حلال و حرام و لقمه شبهه ناک روزه بگیرد، روزه از ارزش و اعتبارى که شرع برایش تعیین کرده برخوردار نخواهد بود.

 

اهتمام به خوردن حلال و پرهیز و اجتناب از حرام خوارى یکى از نشانه هاى بارز پیروى از خط حق است .

 

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه و آله) فرمود: واى به حال کسى که روزه خود را با غذاى حرام افطار کند ( حلیة الابرار، بحرانى ، ج 1، صص 219، 345)؛ آرى ، روزه، با غذاى حلال، روزه راستین است .


پیامبر (صلی‌الله‌ علیه و آله) فرمود: چهار چیز موجب تباهى روزه و بطلان کارهاى خیر مى شود، یکى از آن چهار چیز نمامى سخن چینى است

 

 

3. سخن چینى

نمامى ، به نوبه خود از عوامل کاهش ارزش روزه است و اثرات و پیامدهاى خطرناکى دارد؛ از جمله :

 

الف) کاهش اعتبار روزه :

 

پیامبر (صلی‌الله‌ علیه و آله) فرمود: چهار چیز موجب تباهى روزه و بطلان کارهاى خیر مى شود، یکى از آن چهار چیز نمامى سخن چینى است .(3)

 

ب) عذاب قبر:

در رهنمودهاى پیامبر (صلی‌الله‌ علیه و آله) به امیرالمؤ منین (علیه‌السلام) آمده است : یا على! از غیبت و نمامى بپرهیز؛ زیرا غیبت، روزه را از پا در مى آورد و سخن چینى نیز باعث عذاب قبر است .(4)

 


4. عاق والدین

روزه دار علاوه بر انجام واجبات و مستحبات و ترک مبطلات روزه و احیانا مکروهات ، باید از هر گونه والدین آزارى بپرهیزد؛ روزه کسى که والدین او از وى ناراضى هستند، ارزشى ندارد.(5)

 

در قرآن مى خوانیم : خدا مقرر داشت که : جز او را نپرستید و در حق پدر و مادر خود نیکى کنید نیکوکار باشید و آنگاه که هر دو یا یکى از آنها با پیرى رسیدند نسبت به آنها کم لطفى نکنید حتى به آنان اف نگویید؛ آنان را نیازارید؛ فروتنى خود را در برابرشان اظهار کنید و بگوئید: خدایا آنان را مورد رحمت خویش قرار ده چنانکه آنان ما را در کودکى مان مورد رحمت خویش داشتند(6).

 

صاحب مجمع البیان در تفسیر جوامع الجامع ذیل آیه فوق ، یادآور مى شود: وقتى انسان از گفتن اف در مقابل پدر و مادر نهى شده باشد، به طریق اولى نمى تواند نسبت به آن دو آزار و اذیت بیشتر روا دارد.(7)

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: کمترین نافرمانى اف گفتن به پدر و مادر است و اگر خدا مى دانست چیزى کمتر از اف موجب رنجش والدین مى شود، بدون شک از آن نهى مى کرد. همچنین در قرآن کریم آمده است : آنان را به نام صدا نکن(8).

 

سید بن طاووس آن عالم بى نظیر، پس از مهیا کردن کفن و تعیین محل دفن خود در قسمت پایین پاى پدر و مادر، مى گوید: مى خواهم مادامى که در قبر هستم سرم ، پایین پاى پدر و مادرم باشد، زیرا پروردگار متعال مى فرماید: در برابر پدر و مادر باید فروتن باشى و در حق آنان باید احسان کنى با رحمت و مهربانى خاصى فروتنى خود را در برابرشان ظاهر کنى(9)و در آیه اى دیگر مى خوانیم :؛ در حق والدین خود احسان کن .(10)

 

انسان هیچ گاه نباید پدر و مادر خود را مورد آزار و اذیت قرار دهد، زیرا احترام آن دو هیچ گونه محدودیتى ندارد. لذا رسول خدا (صلی‌الله‌ علیه و آله) فرمود(11) کسى که پدر و مادر را غمگین سازد، عاق والدین شده است .

 

بدیهى است که عاق والدین مساله اى بس مهم و یکى از گناهان کبیره است . امام صادق(علیه‌السلام) فرمود:(12)عاق والدین شدن یکى از گناهان کبیره است؛ زیرا خداوند حکیم آدم عاق شده را گناهکار شقى قرار داده؛ کیفر عاق والدین در همین دنیا گریبان انسان را مى گیرد.

 

پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه و آله) فرمود:(13) عقوبت سه گناه ، بدون آنکه به آخرت موکول شود در دنیا ظاهر مى گردد؛ عاق والدین ، ستمکارى در حق مردم و کفران احسان.


امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: پنج نفر واجب النفقه انسان هستند؛ بنابراین نمى توان مالیات واجب ، از جمله زکات را به آنان داد. آن پنج نفر عبارتند از: پدر، مادر، فرزند، مملوک، همسر؛ زیرا اینان عیال آدمى هستند و واجب النفقه اند

 

چند نکته

1. پدران سه گانه : پیامبر اکرم (صلی‌الله‌ علیه و آله): براى هر کسى ، سه گونه پدر، معرفى کرده است . آن حضرت فرمود: پدران سه دسته اند: پدرى که ترا به دنیا آورد، پدرى که به تو همسر داد که تو را علم و دانش آموخت(14).

 

2. نظر اعتراض آمیز و خشم آلود: امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: کسى که به والدین خود به گونه اى خشم آلود بنگرد، گرچه آن ها در حق وى ستم کرده باشند، نماز او پذیرفته نمى شود (15).

 

با توجه به فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) یکى از شرایط نماز در پیشگاه خدا نگهداشتن حرمت والدین است . از آنجایى روزه بعد از نماز در اسلام بسیار مورد توجه مى باشد باید از شرایط و خصوصیات آن نیز باشد.

 

3. نفقه والدین : از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدند: نفقه کدام یک از بستگان بر آدمى لازم و واجب است ؟ فرمودند: پرداخت نفقه والدین ، فرزند و زن بر مرد واجب است .

 

امام صادق (علیه‌السلام) در جاى دیگر فرمود: پنج نفر واجب النفقه انسان هستند؛ بنابراین نمى توان مالیات واجب ، از جمله زکات را به آنان داد. آن پنج نفر عبارتند از: پدر، مادر، فرزند، مملوک ، همسر؛ زیرا اینان عیال آدمى هستند و واجب النفقه اند(16).


5. تکبر و عجب

یکى از آفات روزه از رذائل اخلاقى خود بزرگ بینى و تکبر فروشى است . تکبر اولین معصیتى است که در برابر خدا صورت پذیرفته است .

 

تکبر، چیزى است که از آن به عنوان اصول ریشه هاى کفر، یاد شده است(17).

 

سرچشمه و ریشه کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد(18). تکبر نه تنها زشت ترین اخلاق است بلکه از بزرگترین گناهان مى باشد.(19)

 

عجب ، در بسیارى از موارد به معناى تکبر است ، ولى گاهى به معنى خودپسندى و خودبرتربینى است ، عجب آن است که آدمى دیگران را به حساب نیاورد و موارد ارزش‌هاى آنها را نادیده بگیرد، امام صادق (علیه‌السلام ) فرمود: کسى که براى دیگران، ارزشى قائل نشود، داراى عجب است .(20)پس عجب یک صفت منفى اجتماعى است که انسان خود را مى پسندد و براى دیگران مؤ لفه ستودنى قائل نیست .

 


پی نوشت ها:

1. غررالحکم ، شماره 5873.

2. همان ، شماره 5874.

3. ر.ک : حر عاملى ، وسایل الشیعه ، ج 7، ص 21.

4. ر.ک : طبرسى ، جوامع الجامع ، ج 1، ص 103.

5. وقایع الایام ، خیابانى ، صیام ، ص 431.

6. بنى اسرائیل : 22-25.

7. جوامع الجامع ، ذیل آیات فوق .

8. جوامع الجامع ، ذیل آیات فوق .

9. اسراء 24.

10. بقره : 83.

11. روضة المتقین ، ج 12، ص 249.

12. بحار الانوار، ج 74، ص 74.

13. بحار الانوار، ج 75، ص 275.

14. مواعظ العددیة ، ص 63، ثلاثیات .

15. بحار الانوار، ج 74 ص 61.

16. وسایل الشیعه ، ج 15، ص 237.

17. مستدرک ، ج 2، ص 309.

18. ر.ک : تزکیة النفس ، مبحث کبر.

19. ر.ک : تزکیة النفس ، مبحث کبر.

20. صدوق ، معالى الاخبار، ص 244.

بخش عترت و سیره تبیان

منبع:

صفاى باطن در پرتو رمضان

سید محمد شفیعى


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ